مثل مرداب غمگینی که نیلوفر نداشت
حال من بد بود اما هیچ کس باور نداشت
قیصر امین پور چ زیبا تنهایی اش را در همین دو مصرع فریاد میزند
روزگاری ک دیگر ادم سابق نیستیم. وجودمان پر میشود از خشم رها شدن،رها شدن ب دست کسی ک روزگاری لحظه ای ما رو ب حال خودمان ول نمیکرد ک تک سرفه ای کنیم. همه جا بود، نبود هم سایه اش بود،یادش بود،صدایش بود،مهر خودش را پای دلمات زده بود،نمیتوانستیم ب نبودنش فکر کنیم.
بود و بود وبود تا یه دفعه نبود ونبود ونبود
خودتان را بود همه لحظه های یک نفر نکیند ک بعد دلتان نخواست ک نباشید او دیوانه و بی روزگار شود
میدانیم از ابتدا ک کوجاییم چقدر هستیم ،پس خودمان را بود نکنیم ک وقتی نبودیم یه نفر در نبودمان بمیرد
اکر ک انصاف داریم ومسلمانیم. همین
از آخرین باری که کسی رو دوست داشتم چیز زیادی یادم نیست، از آخرین باری که کسی دوست داشتنش، دلخواهِ من باشه هم همینطور! خب مهمه! یکی که بلد باشه آدمو!
دوس داشتنش به دلت بشینه. حرف زدنش، نگاهاش، بوی عطرشخلاصه یادم نیس دیگه!
میدونی؟ حس میکنم یه آدم هزار سالهم که اوایل جوونیش یکیو دوس داشته، بعدم هیچی به هیچی، فکر کرده حالا اگرم نشد، نشد. فکر کرده حالا یکی دیگه میاد به جاش، ولی نیومد؛ همین شد که دیگه حالمون خوب نشد، دیگه تنهای تنهای تنها موندیم، بعد یهو به خودمون اومدیم، دیدیم وصلهی هیچکی نیستیم،
اونایی که دوس داریم دوسمون ندارن، اونایی که دوسمون دارنو دوس نداریم. میفهمی چی میگم؟
اهورا_فروزان
آسمونم میدونه که تو فکرتم بارونه بند نمیاد
همین الان میتونم بمیرم واسه اون دو تا چشم سیات
همه شهر میدونن بری بی تو روزم شب نمیشه
میخوام از عشقت یه جوری بمیرم که صداش تو کل شهر بپیچه
ای جانا جانا جانا جانا
آی عشقم عشقم عشقم
ببین من تو رو از ته قلبم میخواما
وای عشقم عشقم عشقم عشقم
ببین اسمتو من روی تنم نوشتم
نشدم نشدم اخم نکن این دیوونه به پات میمونه همیشه
داغونم نکن بیا عاشقم باش همیشه
مجنونمو بدجور این چشمات کار دستم داده چطور دلت میاد برم؟
من چشام مونده به در که شاید بیای میدونی که چند روزه منتظرم بیای
ای جانا جانا جانا جانا
آعشقم عشقم عشقم
ببین من تو رو از ته قلبم میخواما
وای عشقم عشقم عشقم عشقمی عشقم عشقم عشقم
ببین اسمتو من روی تنم نوشتم
آی عشقم عشقم
ببین من تو رو از ته قلبم میخواما
ببین اسمتو من روی تنم نوشتم
مرا به هرشبت بخوان که آسمان تو پر از ستاره است
نگاه تو کجاست ببین نبودنت غمی دوبار است
بگو چرا نگاه من به باد میدهی هوای خانه را
به گریه گفتمت کنار من بمان تو میروی کجا
دل از دل من نکن به چشمانت قسم
که بی تو در این جهان به تنهایی قسم
نفس نفسم تویی نگیر جان مرا
نبود تو میکشد مرا آخر به خدا
لیلی دیوانه ام جان من بمان و حرف دوریت را نزن
عشق زیبای من وای من دل ندهی دست رقیبان من
ماندم در این قفس همنفس هرجا روم از تو هزار خاطرست
ای حرف آخرم دلبرم هوای تو نمیرود از سرم
باران مرا به گریه میسپارت
باران خیال آمدن ندارد
آرام همی مرا به غم سپاری
باران چه میشود اگر بباری
لیلی دیوانه ام جان من بمان و حرف دوریت را نزن
عشق زیبای من وای من دل ندهی دست رقیبان من
ماندم در این قفس همنفس هرجا روم از تو هزار خاطرست
ای حرف آخرم دلبرم هوای تو نمیرود از سرم
هر صبحم با شنیدن صدای طُ صبح میشود
اخم از وسط ابروانم بر میکشد وخنده بر گوشه لبانم می نشیند
تو چند نفری برای کسی مثل من
تُ لنتی چن نفر بودی ؟
شاید خواب بوده ام و همه این تنهایی هایم هم در خاب است
کاش بیدار شوم وتو همچنان باشی کنارم
خدایا ب عشق من سلامتی و تن سلامت عنایت کنک ارامشش ارامشم هست
با نگاه تو شروع شد
انگاری دنیا برا من
;d بودی که اسمت
قلبمو بد زیر و رو کرد
با نگاه تو عزیزم
میگیرم دلشوره بازم
تو بخند دیوونه میشم
میزنم به سیم آخر
این تنم آلوده آغوش آرومت شده دیوونه
تو نباشی همه جای دنیا واسه قلب من زندونه
من و تو حتی تو رویا با همیم اینو دنیا میدونه
این تنم آلوده آغوش آرومت شده دیوونه
تو نباشی همه جای دنیا واسه قلب من زندونه
آخ که بدجوری وجودم شده وابسته ی جونت
عاشقتم دیوونه
من تو رو میخوام تو این عشقای عالم
تو فرشته بودی نه نگو یه آدم آدم آدم
با تو دورم من از این دنیای نامرد
تو همون حسی که آرزوشو دارم
مگه چی داری تو این قلب مریضت
منه مغرور شده اینجوری اسیرت
این چه دردیه که افتاده به جونم
تو نباشی بعد تو از کی بخونم
این تنم آلوده آغوش آرومت شده دیوونه
تو نباشی همه جای دنیا واسه قلب من زندونه
من و تو حتی تو رویا با همیم اینو دنیا میدونه
این تنم آلوده آغوش آرومت شده دیوونه
تو نباشی همه جای دنیا واسه قلب من زندونه
آخ که بدجوری وجودم شده وابسته ی جونت
خرابش کردی تویی ک عشقمونو حراجش کردی
قلبم نمیتونه تورو تنها بزاره مث همین بارونی ک هر شب می باره
حال منم بعد از تو تعریفی نداره
چی شد ک این دنیا برای من شد جهنم
باید نگه دارم من عشقتو تو سینم
شاید یه روز یه جا تورو بازم ببینم .باید نگه دارم من عشقتو تو سینم
شاید یه روز یه جا تورو بازم ببینم .باید نگه دارم من عشقتو تو سینم
شاید یه روز یه جا تورو بازم ببینم .باید نگه دارم من عشقتو تو سینم
شاید یه روز یه جا تورو بازم ببینم .
عشق من بغل واکن منو تو بغلت جا کن
هر روز سلام میکنم سلامی ب رسم عاشقی
کاش فقط بدی های رفته ها رو ب خاطر میسپریدم نه عشقی ک ب انها داشتیم و انها با همه سنگدلی از روی همه عاطفه ومهر گذشتند/
کا ش کاش کاش
وجودتا را ب وجود کسی دیگر آنقدر وابسته نکنید ک اگر نبود ،زنده بودن ونبودنتان برای خودتان هم فرقی نکند.
نگذارید کسی شمار از خودتان ب،شمارا با احساستان به یغما می برند و می روند بدون آنکه ب پشت سرشان نگاه کنند
شما را ب رده اند و دیگر ادم قبل نیستید،دل خسته وتنها رها می شوید و دیگر هیچ
کاش کسی بود ک اینها رو ب ما هم گفته بود
کاش این احساسات تلخ رو تجربه نکرده بودیم.
احساساتی ک روح وجان ادم را پیر میکند فرقی نمی کند چن ساله باشی ،همه انگیزه در وجودت میمیرد و بعد از ابن ب یغما رفتن دل وجان است ک راه میری و نفس میکشی و دگیر احساسی در وجودت زندگی نمی کند چون همه روح وروان و احساس را وزگاری برای یه نفر دیگر خرج کرده ای . روزگاری ک نمیدونستی روزی ب هیان احجساس نیاز داری .گویا روحت در بدن یکی دیگه زندگی میکنه. هر چ صدایش میکنی ک برگردد. دیگر جوابی نمیدهد . و تنهایی از اینجا اغاز میشود. تنهایی ک حتا احساست ب خودت هم توجه نمیکند. خدایا یا این روزگار رو تمام کن و کلید پایان را خودت فعال کن یا نمیدانم راهی ب ذهنم نمی رسد. همین
درباره این سایت